کم توجهی یا بی توجهی به قوانین طبیعت به خوبی نشانگر بروز اوضاعی است که امروز در عرصه منابع طبیعی و محیط زیست با آن مواجهیم. آلودگی هوا و آب در کلانشهرها، فرسایش بادی و آبی خاک در عرصه های طبیعی،افت شدید آبخوانها، فرونشت زمین ، تحریب روز افزون مراتع و جنگلها، گستردگی شوره زارها و کویرها و نهایتا تاخت و تاز ریزگردها و سایر فرایند ویرانگر بیابانزایی را می توان ازجمله نمونه های عینی این کم توجهی به منابع طبیعی و محیط زیست به حساب آورد.
ریزگردها
در حال حاضر فرسایش بادی بیش از ۴۵۰۰ روستا را در گستره ۱۷ استان و حدود ۱۰۰ شهرستان در کشور تحت تاثیر قرار داده است. از سوی دیگر این پدیده سالانه خسارات هنگفتی به صورت مستقیم و غیر مستقیم به منابع زیستی کشور وارد میکند. بروز پدیده گرد و غبار طی چند سال اخیر در مناطق جنوب و جنوب غرب کشور گذشته از اینکه مشکلات فراوانی برای ساکنان این خطه از کشور بوجود آورده است، دامنه گسترده تری یافته بطوریکه بیش از ۲۰ استان کشور را با جمعیتی بالغ بر ۵۲ میلیون نفر و گستره ای به مساحت یک میلیون کیلومتر مربع تحت تاثیر قرار داده است.
نشستن گرد و غبار روی اندام های سبز درختان و کم کردن فتوسنتز و سوخت و ساز مواد غذایی منجر به کاهش رشد و ضعف درختان می شود.در حال حاضر گستره قابلملاحظهای از جنگلهای زاگرس بهدلیل پدیده ریزگردها و برخی عوامل دیگر دچار خشکیدگی شده و در حال از بین رفتن هستند. با به خطر افتادن حیات و شادابی این جنگلها نهتنها امنیت غذایی و اجتماعی- اقتصادی میلیونها انسان ساکن در این منطقه به خطر خواهد افتاد بلکه تنوع زیستی و حیاتوحش چندین گونه جانوری نیز در معرض تهدید و آسیب قرار خواهد گرفت و در نهایت پدیده بیابانزایی در این منطقه به معنی واقعی کلمه اتفاق خواهد افتاد.
خشک شدن تالابها
مهم ترین مشخصه تالاب ها، ماندگاری نسبی آب در آنهاست. تالاب ها نقش بسیار مهمی در تولید مثل و زیست گونه های بی شماری از گیاهان و جانوران و همچنین تعدیل آب و هوا داشته و زیستگاه مهمی برای پرندگان، خزندگان، دوزیستان، ماهیان و بی مهرگان به شمار می روند.بسیاری از دریاچه ها و تالاب های کشور بر اثر مدیریت نادرست آب در کشور و حدوث خشکسالیها یا خشک شده اند و یا در شرف خشکی قرار گرفته اند و بصورت کانونهای تولید گرد و غبار در آمده اند. این امر زمانی شدیدتر می شود که استفاده از تالاب بدون آگاهی از توان اکولوژیک آن باشد. تقریبا هیچ تالابی در ایران بدون معضل نیست.
افت سطح آبهای زیرزمینی و فرو نشست زمین
برداشت بی رویه از آبهای زیرزمینی در بسیاری از نقاط کشور سبب افت شدید سطح سفره های آب زیرزمینی شده است در این رابطه سازمان زمین شناسی نسبت به پیشروی پدیده فرونشست زمین در بیش از ۲۰۰ دشت کشور هشدار داده است. درحال حاضر نیز در اکثر نقاط کشور تراز سفرههای آب زیرزمینی منفی است. در بسیاری از مناطق ایران متعاقب افت سطح آب زیرزمینی، مشکلاتی همچون خشک شدن چاههای آب، کاهش دبی رودخانه ها، تنزل کیفیت آب، نشست زمین و تداخل سفره های آب شور و شیرین بوجود آمده است که این علایم به تنهایی یا باهم بطور واضح و روشن بروز پدیده بیابان زایی را در ناحیه مربوطه نشان می دهد.روند افت سالانه آب زیرزمینی در ایران، علاوه بر آنکه بسیاری از دشت های حاصلخیز کشور را در معرض تهدید جدی قرار داده است بحران دیگری به صورت شور شدن ذخائر آبی را نیز سبب شده است زیرا به علت بر هم خوردن تعادل بین آب شور و شیرین پیشروی آب شور در بستر آب شیرین سفره های زیرزمینی روی داده و افزایش تدریجی درجه شوری آب زیرزمینی در دست بهره برداری، آغازی جدی برای نمکزایی و نهایتاً تخریب منابع اراضی در جهت کویری شدن میباشد.
آلودگی هوا و آب
در بیشتر حوضههای بیابانی کشور، منابع شور کنندهی سطحی و زیرزمینی وجود دارد که طی هزاران سال با وضعیت منابع آب و خاک محیط مجاور خود به تعادل رسیده است با افزایش جمعیت و بهرهوری فزاینده از منابع آب، تعادل چندهزار ساله دچار اختلال شده و علاوه بر کاهش یافتن موجودیِ آب در دسترس، فعال شدن منابع آلاینده و تأثیرگذاری بر منابع آب و خاک رخ داده است. حجم بسیار عظیم تولید زباله و فاضلاب توسط ساکنین شهرها از طریق نفوذ به آبهای زیرزمینی و یا جریان یافتن در کانالهای فاضلاب، در پایاب خود خاک را آلوده و مسموم می کند آنچنانکه به مرور زمان و در طی چند سال کمتر گیاهی می تواند در آن خاک رشد کند و در نتیجه منطقه به بیابانی برهوت تبدیل می شود همچنین ذرات سمی ناشی از فعالیت وسایل نقلیه موتوری معلق در هوا توسط باران یا آرام شدن هوا سرانجام به خاک نشسته و خاک را آلوده می کند. آلودگی خاک هم سرآغازی است برای بروز و یا تشدید پدیده بیابانزایی.
سیلخیزی و تغییرات کاربری اراضی
سیلابهاییکه با هرز روی فزونتر آبهای سطحی در سراب حوضه تولید می شوند در مسیر خود رسوبهاینمکدار و گچی را از ارتفاعات تا انتهای مسیل حمل کرده و انباشت بیش از پیش آن را در پایاب حوضه سبب می شوند[۱]. نتیجه این وضعیت کاهش تغذیه طبیعی آبخوانها در سراب حوضه و پیشروی آبهای شور کویر به آبخوانهای پایاب حوضه و اراضی اطراف می باشد. علاوه براین ته نشست رسوبات آغشته به املاح گچ و نمک در آرامگاه سیلاب که عموما در حوضه های بسته داخلی قرار دارند منشاء پایان ناپاپذیر خاک و ماسه های نمکداری می شوند که مناطق اطراف خود را آلوده کرده و سبب تخریب خاک و نهایتا از دست رفتن کامل استعداد باروری خاک و در یک کلام بیابانی شدن منطقه می شوند.