زنگ زدم خونه خواهرم. خواهر زادم گوشیو برداشته
میگم سلام مامان هس ؟ میگه آله.
میگم گوشیو بده بهش میگه: نمیتونه صحبت کنه داله گریه میکنه.
میگم بابات چی؟ میگه اونم داله با پلیسا که اومدن دله خونمون صحبت میتونه.
میگم داداش رضا ت چی؟ میگه لفته بیمالستانا لو بگلده.
میگم بابا بزگ چی؟ اونم لفته پزش قانونی. میگم چرا ؟
میگه آخه من گم شدم. میگم کجایی الان؟ میگه زیله تخت