اکوسیستم های جنگلی ممکن است در سطوح مختلفی مورد بررسی ومطالعه قرار گیرند. پرواضح است که جنگل ممکن است درابتدا به صورت ساده بر حسب (براساس) درختان ،آن دسته از گیاهانی که به جنگل ویژگی سیمای بالای –زمین، یا شکل ظاهری (فیزیونومی) رابه آن می دهند، مورد بررسی قرارگیرند. بنابراین ما گمان می کنیم که یک جنگل راش- افرا قندی، یک جنگل نوئل –نراد ،یا دیگر تیپ های جنگلی وجود دارند، برای اینکه اسم درختان غالب برای مشخص کردن اکوسیستم جنگلی به کار رفته است .
دیدگاه دیگر در نظر گرفتن روابط داخلی آشکاری است که بین درختان ودیگر ارگانیسم های واقع در جنگل وجود دارد. گیاهان علفی ودرختچه ای معینی به طور معمول در جنگل های راش- افرای قندی دیده می شوند ،در حالی که در جنگل های نوئل-نراد یا کاج تدا گیاهان دیگری دیده می شوند . ارتباطات درونی (همبستگی های) مشابهی ممکن است برای پرندگان ،پستانداران ،بندپایان ،خزه ها، قارچ ها وباکتریها دیده شود. بنابراین ، بخشی از اکوسیستم جنگلی، اجتماعی ازگیاهان وجانوران است که با هم در یک جامعه زیستی زندگی می کنند. ازاین رو جامعه جنگلی ،اجتماعی از گیاهان وجانوران است که با هم زندگی می کنند ویک ناحیه مشترکی را اشغال می کنند. بنابراین آن (جامعه جنگلی) یک واحد ارگانیسمی –پیچیده تر ازتیپ جنگلی است که سابقا” فقط بر اساس درختان تعریف شده است. یک توده جنگلی یک زیر –جامعه است که از درختان دریک مجموعه (مقام) محلی تشکیل شده است ودارای یکنواختی قابل قبولی از لحاظ ترکیب گونه ای ،سن ،ترکیب فضایی ،یا شرایطی است که آن را از توده های مجاور مجرا می سازد ( Ford –Robertson، ۱۹۸۳).
دیدگاه سوم بر روی جغرافیا یا اکوسیستم های چشم اندازی تاکید می کند. این دیدگاه از لحاظ مفهومی ودرعمل روی کل مجموعه اکوسیستم ها –نه اینکه بخشی از آنها –نظیر درختان یا جوامع ،شکل های مختلف زمین ،یا خاک متمرکز می شود، شایان توجه است که تاکید اولیه باید روی تکه های بزرگ واقعی و زنده از فضای زمین، به عبارت دیگر چشم اندازهای زمین و مناظر(چشم اندازهای)(اقیانوسی دریاچه ها،رودخانه ها،ازاین به بعد به عنوان بخش هایی از چشم اندازها درنظر گرفته می شوند)باشد،ما می توانیم به طور سودمندی موجودات آنها، اشکال زمین ، وخاک های آنها را مطالعه کنیم درحالی که بایددانست که هر یک از آنها تنها یک قسمت از یک مجموعه کاملی است که ایفای نقش می کنند. بنابراین بیشتر تاکید ما روی اکوسیتم ها ست تا اینکه روی ارگانیسم ها وگونه های منفردی می باشد که قسمتی از این اکوسیستم ها راتشکیل می دهند.
درگذشته، توده جنگلی یا گونه ها درعرصه های منابع طبیعی نظیر جنگل داری وحیات وحش ،تاکید عمده روی آنها بوده است .اگرچه، به علت ماهیت جدانشدنی محیط زندگی بخش وموجودات زنده گوناگون آن که محیط را حمایت می کنند، مادرواقع مدیریت کننده اکوسیستم های جنگلی به صورت یکجا هستیم، ما ممکن است به طور سودمندی بخش هایی از اکوسیستم جنگلی نظیر، اتمسفر ،اشکال زمین، خاک ها ،جوامع جنگلی وارگانیسم های منفرد رامورد مطالعه قرار دهیم .اگرچه، اکوسیستم های جنگلی دارای اثر متقابل حمایت کننده تاکید مفهومی ما علیرغم پیچیدگی غیرقابل قبول است. یک بررسی از رشته اکولوژی از این نقطه نظر یک چشم انداز کلی را فراهم می آورد.
خصوصیات رویشگاه به شکلی مناسب در پوشش گیاهی منعکس می شود و شاخص های کیفیت رویشگاه را می توان در پوشش گیاهی یافت (Barnes, 1998). گرچه می توان به وسیله تعداد اندکی از گیاهان شاخص ویـژگی های رویـشگاه را طبقه بـندی نـمود، اما حضـور یا عدم حضور این گونه ها بسته به تصـادف، پیشینه جنگل، یا شرایط رقابت است. حل این مشکل با استفاده از گروه گونه های اکولوژیک که دارای نیازهای محیطی مشابهی هستند، امکان پذیر است (Barnes, 1998). گیاهانی که به طور مکرر با همدیگر در نواحی با ترکیب های مشابهی از رطوبت، خـاک، مواد غـذایی، نـور و دیگر عوامل حضـور می یـابند، فرض می شود که دارای نیاز های اکولوژیک یا بردباری مشابهی میباشند و تحت گروهی دسته بندی میشوند. این گـروه را به نام “گـروه گـونه های اکـولوژیک” (Ecological Species Groups) می خـواننـد (Barnes, 1998). این گروه گونه ها جهت شناسایی انواع اکوسیستم ها در جنگل های کهن سال Michigan (Pregitzer & Barbes,1984)، در جنگل های بلوط جنوب Michigan (Archambault et al.,1990) و Winconsin (Hix, 1988) مورد استفاده قرار گرفت. روش های مورد استفاده جهت ارزیابی گروه ها برای اولین بار توسط Spies و Barnes (1985) ارایه گردید. گروه های اکولوژیک از طریق معیارهایی نظیر حضور و غیاب یا پوشش نسبی، در هر گروه، به شناسایی اکوسیستم ها و طبقه بندی آنها کمک می کند (بصیری، ۱۳۸۲). کاربرد گروه گونه های اکولوژیک در طبقه بندی اکولوژیک مطرح بوده و از طریق به کار گیری توأم عوامل محیطی با گروه گونه های اکولوژیک واحد هایی را تفکیک می کنند که نام آنها را Barnes و همکاران ((۱۹۸۲، “واحدهای اکوسیستمی” (Ecosystem Unites) قرار دادند.
تنوع زیستی (Biodiversity) دارای معنای بسیار گسترده ای بوده و از تنوع ژنتیکی تا تنوع اکوسیستم ها را شامل می گردد. تنوع گونه ای (Species diversity) بخش اعظمی از مبحث تنوع زیستی است که به تنوع در سطح محلی و یا منطقه ای محدود می گردد (Krebs, 1998 ).
تنوع به منظور توصیف رویشگاه ها و مقایسه مناطق به همراه سایر شاخص ها در نظر می گیرند که تنوع در ساده ترین شکل خود لیستی از گونه ها و یا شمارش آنهاست ( Barnes, 1998). تنوع گونه ای یکی از صفات مهم جوامع بیولوژیک است که به روش های مختلفی اندازه گیری می شود (Krebs, 1998 ).
در اغلب مطالعات تنوع زیستی، تنوع آلفا و تنوع بتا مورد توجه واقع گردیده اند (Pitkanen, 1998). تنوع آلفا به معنای غنای گونه ای در یک منطقه بوده (Whittaker, 1972) و تنوع بتا اشاره به میزان تغییرات گونه ها در طول شیب تغییرات محیطی دارد (Whittaker, 1972, Wilson and Shmida, 1984).
روش مطالعه تنوع زیستی:
برای مطالعه تنوع باید ابتدا اجزای آن را شناخت. تنوع خود ترکیب یکنواختی و غنای گونه ایست. غنای گونه ای را معمولا محققان به صورت شمارشی از تعداد گونه ها در نظر می گیرند و یا ان که از شاخص هایی که برای محاسبه غنا طراحی شده اند استفاده می کنند مانند: شاخص غنای مارگالف و یا شاخص غنای منهینیک.
یکنواختی نیز توزیع وفور گونه ایست. هر چه این توزیع یکسان تر باشد یکنواختی بیشتر است. تنوع را می توان بر اساس درصد پوشش یا وفور یا سایر فاکتورها محاسبه نمود.
برای مقایسه نیز به دو شیوه می توان عمل نمود:
۱- برای هر یک از نمونه ها مقادیر تنوع یکنواختی یا غنا را محاسبه و سپس با استفاده از تکنیک های آماری مقایسات را انجام داد.
۲- روش دوم که منطقی تر به نظر می رسد و در نرم افزارهای مرتبط در این زمینه ها مانند DIVER به این شکل عمل می شود. ابتدا جمع مقادیر یک گونه در تمام پلات ها را به دست آورده و بر اساس ستون به دست آمده برای هر جامعه تیپ یا طبقه مورد نظر مقدار خاصی از شاخص خواهیم داشت که این مقدار به وسیله آزمون های خاص مقایسه تنوع مانند T-تست شانون بررسی ها صورت می گیرد.
روش های رج بندی (Ordination methods):
یکی از بخش های اکولوژی آماری که در سال های اخیر بسیارتوسعه یافته است رج بندی جوامع میباشد. رج بندی به مفهوم “مرتب کردن” را اولین بار Goodal در ۱۸۴۵ به کار برد. روش های رج بندی در واقع قسمتی از تحلیل شیب تغییرات محیطی است که برای تبیین و تقلیل داده ها بکار می روند و منجر به ارایه فرض می گردند . رج بندی اصطلاحی است که برای توصیف مجموعه ای از فنون بکار می رود که این فنون واحد های نمونه را براساس ارتباط شان با یک یا چند محور مختصاتی، در موقعیت مختصاتی خاصی در دستگاه مختصات قرار می دهند که این گونه مرتب شدن، اطلاعات فراوانی را در باره تشابه های اکولوژیکی گونه ها مهیا می سازد . به بیان ساده تر در دستگاه مختصات، نقاط نزدیک به هم شباهت بیشتری در واکنش به شرایط محیطی دارند تا نقاط دور از هم.Orloci (1978) بیان می کند که اصلی ترین هدف رج بندی خلاصه سازی (Summarization) است که در واقع با فشرده و خلاصه کردن مجموعه انبوه داده ها شناخت روابط اکولوژیک مقدور می گردد . رج بندی در نهایت کوششی برای بررسی روابط بین توزیع گونه ها و توزیع عوامل محیطی و گرادیان های مربوطه میباشد .
روش های رج یندی را می توان به دو دسته مستقیم و غیر مستقیم تقسیم نمود. در روش های رج بندی مستقیم واحد های نمونه در امتداد شیب تغییرات محیطی ای که مبنای مطالعه است مرتب می گردند . اما در روش های رج بندی غیر مستقیم، شیب تغییرات محیطی براساس چگونگی قرارگیری گونه ها مشخص می گردد . در آینده توضیح مختصری در باره روش های رج بندی مشهور خواهد آمد.
منابع:
forestecology.blogfa.com
taxales.blogfa.com