مناطق منشاء رواناب دو مکانیسم را که در ابتدا عامل پاسخ سریع جریان میباشد پیشنهاد کرده است. یک منطقه منشاء)اشباع شده(که مستقیماً به داخل یک آبراهه وارد می شود و بصورت جریان زیر سطحی حاصل از زمینهای بالادست به اراضی پایین دست است که به طور مفهومی نتیجه انتقال آب موجود در خاک میباشد ودیگری مناطق مرطوبی که بلافاصله در مجاورت آبراهه ها قرار دارند وبه طور سریع به بارش پاسخ میدهند. در هنگام بارش مناطق تحت تأثیر بارش و مناطق دارای خاکهای کم عمق، اشباع شده و این مناطق اشباع شده به طرف بالادست دامنه توسعه پیدا میکند)بر اساس مدت بارش) و بعد از پایان بارش دوباره به آرامی از نظر وسعت کاهش مییابند. به عقیده ( [۱](Stephen et al,1999دو تیب اصلی تولید روان آب و بعبارتی سطوح مشارکت رواناب، ناشی از جریان روی زمینی هورتونی و جریان روی زمینی اشباع است.
جریان روی زمینی اشباع (Saturation overland flow) موقعی تولید می شود که جریان روی زمینی، خاکهای نزدیک به کف شیب های دامنه ها را اشباع کند. در این حالت پس از ریزش باران روی خاک اشباع جریان روی زمینی بوجود می آید. تفاوت جریان روی زمینی هورتونی و جریان روی زمینی اشباع از این نظر است که در جریان روی زمینی هورتونی خاک از طریق سطح بالایی بوسیله نفوذ بارش به داخل آن اشباع می شود ، در حالیکه در جریان روی زمینی ناشی از اشباع ، خاک از طریق کف بوسیله جریان زیرقشری اشباع می شود. این نوع جریان اغلب اوقات در پایین(کف) شیب تپه ها و کناره(سواحل) آبراهه ها تولید می شود. هیدرولوژیست های جنگل به این مناطق، اصطلاح سطوح منبع متغیر(Variable Source area) و یا سطوح جزئی رواناب ((Partial area نام نهاده اند ([۲](Chow et al, 1988 . Beven& Kirkby,1993. این سطوح در طول مدت بارش توسعه پیدا می کند ولی معمولا از ۱۰% سطح حوضه در طول یک رگبار(آنهم در مناطق مرطوب با پوشش گیاهی خوب) تجاوز نمی کند. هر چند مقادیر بیشتر و کمتر نیز گزارش شده است(Stephen,1999). بنابراین مناطق تولید رواناب در داخل حوضه آبخیز از لحاظ فیزیکی می تواند بر اساس توپوگرافی، خاک، پوشش گیاهی و فاکتور های مرتبط تعیین حدود شود و از این نظر موقعیت مکانی این مناطق (زیرحوضه ها) اهمیت پیدا می کند [۳](Barry et al,1986).